جنگجو

یه جایی برای نوشتن محتویات مغزم😁🤍

مرگ

جمعه دوم آذر ۱۴۰۳ ، ساعت 0:59

مرگ پدیده عجیب و جالبیه🥲 بی سروصدا میاد یهویی میاد و معلوم نیست می‌خواد کی رو با خودش ببره... ۹آبان بود که وسط بازار و وسط حال خوش و خنده ناگهان خبر فوت پسرخاله بابام رو شنیدم... سیاوش آدم خیلی خوبی بود همه از خوبیش می‌گفتن ولی سیاوش رو آدم بدهای شهرمون خیلی وقته گرفتار موادمخدر کردن و زندگیش رو به سیاهی کشیدن و در آخر با ایست قلبی همه ما رو شوکه کرد🥲خیلی حالم بد شد سر این خبر... تازه داشتیم به خودمون میومدیم که امشب دوباره خبر فوت یه عزیز دیگه رو شنیدیم😓... امشب به پیشنهاد مامان با خانواده زن‌داداشم رفتیم یه جای خیلی قشنگ برای شام و دورهمی و خیلی خوش گذشت... یهویی گوشی مامان زنگ زد و رنگ مامان پرید و به‌هم ریخت... تا گوشی رو قطع کنه به هزار جور چیز فکر کردیم... که گفت پسر عموش اسماعیل فوت کرده😐🚶🏻‍♀️دایی اسماعیل؟ دایی اسماعیل خودمون؟ وا یعنی چی؟ مگه ممکنه؟ نه بابا دروغه... آخه چرا؟ سوالاتی بودن که همه پرسیدیم همه شوکه شدیم😭پس تکلیف سینا چی می‌شه؟ سینا پسر خوبیه حقش نبود... وای امیر محمد بیچاره اون که تازه دانشجو معلم شده اون که تازه به ارزوش رسیده بود😭😭حق این دوتا پسر نبود سینا داشت پرستار می‌شد ولی...! واقعا شوکه شدیم واقعا حالمون گرفت و بد شد😓💔 خدا رحمتشون کنه... برم بخوابم چون فردا باید هم برم خوابگاه هم خسته‌م و حالم گرفته‌ست... توان نوشتن ندارم😭💔

خدایاشکرت

یاعلی^_^

برچسب‌ها: پرواز
مبارز